مقدمه
«اجتماعی بودن » انسان را به تعامل با دیگران وا می دارد تا بتواند به زندگی خود تداوم بخشد و راز اجتماعی شدن انسان «تداوم حیات » اوست .
در عین حال، به دلیل غریزه «سود جویی » و «من خواهی » در همین تعاملات اجتماعی هم - که آنها را به دلیل منافع فردی پذیرفته است - حقوق دیگران را به نفع خود ضایع می سازد و در نتیجه، توده های وسیعی مستضعف و فقیر برجای می گذارد .
در مقابل، حکومت با حربه «قانون و قدرت » مسئول جلوگیری از تعرض افراد به حقوق یکدیگر و یاری رساندن و خدمت به مظلومان برای احیای حقوقشان است .
اما نباید نقش دانایان و عالمان جوامع را نیز نادیده گرفت; زیرا آنان از درون جوامع و از موضعی هم سطح با توده ها مقام بزرگ خدمتگزاری امت را ایفا می کنند و به واقع، خادمان معنوی مردم هستند .
حضرت عیسی علیه السلام در این باره می فرماید: «ان احق الناس بالخدمة العالم; (1) عالم، لایق ترین افراد برای خدمتگزاری است .»
همچنان که امام کاظم علیه السلام به معمر بن خلاد فرمود: «ان لله عبادا فی الارض یسعون فی حوائج الناس هم الآمنون یوم القیامة ومن ادخل علی مؤمن سرورا فرح الله قلبه یوم القیامة; (2) خداوند بندگانی در زمین دارد که در تامین نیازهای مردم می کوشند .
آنها در روز قیامت ایمن هستند و هر کس مؤمنی را شاد کند، خداوند در روز قیامت دل او را شاد می سازد .»
بنابراین، عالمان و دانشمندان بهترین الگوها برای خدمتگزاری به خلق می باشند . حال، درگلشن ابرار گذری می کنیم و گلچینی از خدمتگزاری آنان را به نظاره می نشینیم و از آنجا که دایره خدمتگزاری عالمان دین بسیار گسترده است، فقط به گوشه هایی از زندگانی آن بزرگان در خصوص خدمت و انفاق به نیازمندان بسنده می کنیم .
شهید سعیدی
یکی از دوستان آیت الله سعیدی می گفت: «در مسجد شهید سعیدی، صندوق خیریه و کمک به محرومان داشتیم که بعد از شهادت [آن عزیز]، این صندوق به کارش ادامه داد .
روزی برای بررسی وضع [فرد] نیازمندی که توصیه شده بود، رفتیم . مردی را دیدیم که روی یک تخت چوبی نشسته بود و پاهایش قطع شده بود . وقتی ما را شناخت، سرش را به دیوار زد و گریه کرد و شاه را لعن کرد و گفت: من قبلا راننده ماشین مسافربری بودم که در یکی از شهرها تصادف کردم و در اثر آن، پاهایم قطع شد .
این خانه را حاج آقا سعیدی برایم درست کرد و زندگی مرا ایشان اداره می کرد . شبها آخر وقت به اینجا می آمد و یکی دو ساعت می نشست و با من صحبت و شوخی می کرد . او برای ما نان و روغن می گرفت و ... .» (3)
شهید مدرس و دیگ غذا
همسر شهید مدرس می گفت: «آقا هر روز که از مجلس به خانه می آمد، یکی از لباسهایش کم می شد . وقتی علتش را می پرسیدم، می گفت: در راه به سائل دادم .
روزی فقیری به خانه آمد و چون آقا چیزی نداشت، از من خواست دیگ آشپزخانه را به دکان بقالی ببرم و پول بگیرم . گفتم: غیر از این دیگ نداریم، گفت: اشکال ندارد .» (4)
نام حضرت زهرا (س) در را باز کرد
شیخ حسن علی نخودکی اصفهانی می فرمودند: شبی از شبهای ماه رمضان ، مرحوم حاج سید مرتضی کشمیری به افطار ، مهمان کسی از دوستان بود .
پس از مراجعت به مدرسه ، متوجه میشود که کلید خود را با خود نیاورده است . نزدیک بودن طلوع فجر و کمی وقت و بسته بودن درب اتاق او را به فکر فرو می برد،
اما ناگهان به یکی از همراهان خود می فرمایند: معروف است که نام مادر حضرت موسی کلید قفلهای در بسته است ، پس چگونه نام نامی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) چنین اثری نکند؟ آنگاه دست روی قفل گذاشت و نام مبارک حضرت زهراء (سلام الله علیها) را بر زبان جاری نمود که ناگهان در گشوده و قفل بسته باز شد. (5)
آقا سید هاشم حداد می فرماید :
حضرت آقا (آقا سید علی قاضی) خیلی در گفتارشان و در قیام و قعودشان و به طور کلی در مواقع تغییر از حالی به حالتی دیگر , خصوص کلمه (یا صاحب الزمان) را بر زبان جاری می کردند. یک روز یک نفر از ایشان پرسیدند : آیا شما خدمت حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء مشرف شده اید ؟!!
فرمودند: کور است هر چشمی که صبح از خواب بیدار شود و در اولین نظر نگاهش به امام زمانش نیفتد... (6)
پی نوشت:
1) اصول کافی، ج 1، ص 37 .
2) همان، ج 3، ص 282 .
3) مجله پیام انقلاب، ش 98 .
4) مردان علم در میدان عمل، ج 1، ص 236 (منبع اصلی مقاله) .
5) برگرفته از کتاب سیره سالکان
6) برگرفته از کتاب روح مجرد
تهیه و فرآوری : جواد دلاوری ، گروه حوزه علمیه تبیان